یک پنجره برای دیدن ...
یک پنجره برای شنیــــدن ...
یک پنجره که مثل حلقه ی چاهــــــی ...
در انتهای خود به قلب زمین می رســـــــد ...
و باز می شود به سوی وسعت این مهربانی مکرر آبی رنـــگ ...
یک پنجره که دست های کوچک تنهایــی را ...
از بخشش شبانه ی عطر ستاره ها ...
سرشار می کنــــــــــــــد ...
و می شود از آنجـــــــــــا ...
خورشید را به غربت گل های شمعدانی مهمان کـرد ...
یک پنجره برای من کافیــســـت ...
نظرات شما عزیزان: